مربوط به رشته مدیریت در زمینه بازرگانی-سال چاپ 2013
مقاله انگلیسی 20 صفحه ای پی دی اف همراه با فایل ترجمه به صورت پی دی اف و وورد
مقدمه 168
مدیریت کل کیفیت 168
بهرهبرداری از مدیریت کل کیفیت 170
غلبه بر از کارافتادگی کلی کیفیت 179
کنترل: از دست دادن ارتباط مدیریت کل کیفیت 181
مشارکت کلی کارمندان 184
کنترل درونی استراتژیک 190
توانمندسازی کارمندان 206
خلاصه
بخش هایی از متن ترجمه شده:
اساسی بازار و حسابداری اندازهگیری میشد.
مدیریت کلی کیفیت اغلب به عنوان یک تکنیکی بررسی میشود که فایده بالقوهاش محدود به مراحل تولید میشود. این بخش استدلال میکند که مدیریت کلی کیفیت اهمیت بیشتری به عنوان یک ابزار برای بررسی مسایل منابع انسانی تصور می کند تا کارائی بهبود داده شده در بخش خدمات را تولید کند. با توجه به نقش مدیریت حسابداری، ما یک مرحله تعبیه خواهیم کرد که از طریق آن روشهای اصلاح کیفیت ممکن است برای بخشهای مشکلات مهم بکار رود تا راهحلهایشان را آسان کند. درک اولیه اختلاف بین سه اصطلاح مهم "کیفیت"، کنترل کیفیت (QC)، اطمینان از کیفیت (QA)، و مدیریت کیفیت (QM)، برای تمرکز کوتاه و متوسط و بلند مدت کسب و کار اساسی است:
•QC به گذشته مربوط میشود، و با استفاده از دادههای بدست آمده از تولیدات قبلی امکان فعالیتی را فراهم میکند تا خطاهای تولید را متوقف کند.
•QA به حال مربوط میشود، و به گذاشتن در موقعیت سیستمها برای ممانعت از خطاهای در حال روی دادن مربوط میشود.
QM مربوط به آینده میشود، و افراد در یک مرحله، اهداف اصلاح مداوم در محصولات و خدمات پیشنهادی توسط سازمان را مدیریت میکنند
بهرهوری[1] مدیریت کلی کیفیت
شکل 7.1 یک فرایند سیستماتیک را برای آزمایش یک تعداد از سوالات اساسی خلاصه کرده است. چهار مرحله اول در این شیوه به صورت درونی با تیم مدیریت حسابداری اجرا شده است. آنها در برگیرنده یک موقعیت حسابرسی از شیوه رایج دربرگیرنده فرهنگ شرکتی، محصولات و مشتریان میشوند.
یک شیوه تیمی پذیرفته شده است تا اولویتها در شناسایی مشتریان (مرحله 1) و مسایل حیاتی در گردآوری اطلاعات حمایتی تصمیمگیری را تولید کند. این مسئله یک ساختار، فرایند تصمیمگیری گروهی برای رسیدن به توافق از طریق انتقال اولویتهای درجهبندی شده، و یک محیط اجرایی برای توسعه پیشنهادات خلاق را ایجاد کرده است. تکنیکهای ظاهرا گروهی قبلا بحث شده، بکار گرفته شده است.
•فقدان ارتباط. اگر مدیران بیشتر دادههای گزارش شده توسط سیستمهای سنتی هزینه حسابداری را نادیده بگیرند و با تحلیلگران هزینه اداره مرکزی با اهانت رفتار کنند، آنها ممکن است ترجیح دهند تا بررسیهای هزینه ویژه خودشان را برای تعیین دلایل انحراف از برنامه اجرا کنند، و گزارشات مدیریت حسابداری را به عنوان گزارشات نامربوط و از نظر تکنیکی غیر واقعی بینند. این سیستمهای غیر رسمی ممکن است اطلاعات مالی را با هم ترکیب کنند که برای همه سودمند خواهد بود و بهتر با سیستم اطلاعات مدیریت جهانی ترکیب میشود. راهحل: مکانیسم گزارشدهی رسمی و غیررسمی احتیاجات کاربران را هدف قرار دهد و توسعه پیدا کند.